به سرعت مشخص می شود که نمایشگرهای بزرگ تر تجربه کاربردی جذاب تری به ارمغان می آورند. رابط های کاربردی مبتنی بر نمایشگرهای لمسی انجام بسیاری از کارها را راحت تر کردند و اگر این نظر را قبول ندارید، کافی است همین حالا پیامی از طریق کیبورد فیزیکی برای دوستتان ارسال کنید. در این بین، سرعت اینترنت به طور گسترده ای بهبود پیدا کرد و استریم انواع محتوا به واقعیت تبدیل شد. دوربین های گوشی های هوشمند هم تکامل یافتند و روی هم رفته با گوشی های دارای نمایشگرهای بزرگ میتوانستید کارهای بسیار بیشتری انجام دهید.
با این حال، تمام این پیکسل ها به انرژی نیاز داشتند و افزایش اندازه نمایشگرها منجر به افزایش ظرفیت باتری ها شد. رقابت بر سر افزایش اندازه نمایشگرها تا آنجایی پیش رفت که اصطلاح فبلت (ترکیبی از کلمات گوشی (Phone) و تبلت) به وجود آمد. اما در هر صورت نمایشگرها به خودی خود تفاوتی با یکدیگر ندارند و وقتی 80 درصد یک گوشی نمایشگر آن باشد، طراحی کلی آن هم مانند دیگر گوشی های موجود در بازار خواهد بود.
در این میان تولیدکنندگان برای اینکه خلاقیت خود را نشان بدهند، از نمایشگرهایی با لبههای خمیده استفاده کردند، حاشیههای اطراف نمایشگرها را کاهش دادند و در این میان بریدگی نمایشگر هم پدیدار شد. همچنین در یک دوران بر سر گوشیهای ماژولار سروصدای زیادی ایجاد شد که به موفقیتی نرسیدند و خیلی زود فراموش شدند. در نهایت این رویکرد شرکتها منجر به تولید چنین گوشیهایی شد.
چرا طراحی گوشی ها یکسان شده است؟
- نمایشگرهای کم حاشیه غولپیکر و باتریهای بسیار بزرگ ویژگیهای جذابی هستند اما از طرف دیگر دست شرکتها را میبندند. گوشیها اساسا حول محور نمایشگر و باتری ساخته میشوند و فضای کمی برای خلاقیت باقی میماند.
- در نهایت بسیاری از کاربران گوشی هایی را دوست دارند که به شکل و شمایل آن ها عادت کرده اند و شرکت ها هم نمیخواهند در این زمینه ریسک کنند. همچنین بدنه های از جنس شیشه و فلز حس خوبی به کاربران منتقل می کند و به همین خاطر این روزها بسیاری از گوشیها چنین بدنه ای را دارند.
- بسیاری از تفاوتهای اعمال شده در طراحی گوشیها سرانجام توسط کیس محافظ پنهان میمانند.
- کیبوردهای فیزیکی عملا منسوخ شدهاند و ایدههایی مانند طراحی ماژولار هیچوقت مورد توجه گستردهای قرار نگرفت.
- در نهایت دو گزینه اندروید و iOS برای کاربران باقی مانده است. هر آیفون که یک آیفون است و هر گوشی اندرویدی شبیه گوشیهای دیگر است و مانند آنها رفتار میکند.
- همه در حال کپی برداری از دیگران هستند و شرکت ها به راحتی از عناصر طراحی یا ویژگی های دیگر گوشی ها الگوبرداری میکنند. در عین حال، فقط شرکت های اندکی تمایل به عملی کردن ایده های نوآورانه دارند زیرا این ایده ها به ندرت به موفقیت میرسند.
این نکات به طور خلاصه دلیل یکسان بودن طراحی گوشی ها را نشان میدهد. ما محکوم به استفاده از گوشی های خسته کننده و تکراری هستیم. البته صبر کنید! در این زمینه کورسوی امید وجود دارد و به لطف پیشرفت تکنولوژی، قرار نیست که وضعیت برای مدت طولانی یکسان باقی بماند.
گوشیهای تاشو
سازندگان گوشیهای هوشمند وقتی فهمیدند کاربران چه چیزی را میخواهند، ویژگیهای موردنظر را ارائه دادند اما این کار برای مدت طولانی انجام شد و کاربران به نمایشگرهای غول پیکر و دوربین های چندگانه عادت کردند. ما نمی گوییم که چنین رویکردی برای طراحی گوشی بد است؛ زیرا اگر بد بود این همه سال دوام نمی آورد. هرچه باشد، طراحی یکسان گوشی ها عمدتا به این موضوع بر می گردد که کاربران به خرید یک نوع از طراحی علاقه ی زیادی نشان دادند. خوشبختانه، برخی از مهندسان و مدیران در نهایت به این نتیجه رسیدند که زمان تغییر فرا رسیده است و این گونه بود که نمایشگرهای انعطاف پذیر متولد شدند.
این فناوری هم یک شبه اتفاق نیفتاده و تکنولوژی نمایشگرهای انعطاف پذیر سال هاست که وجود دارد. اما موضوع این است که در نهایت مدیران به این نتیجه رسیدند تغییر وضع موجود ارزش ریسک عظیم مالی را دارد. چنین رویکردی واقعا هیجان انگیز است زیرا پس از گذشت بیش از یک دهه، ما شاهد اولین تغییر اساسی در طراحی گوشی های هوشمند هستیم. این که آیا این رویکرد میتواند به موفقیت برسد یا نه خود سوال دیگری است ولی فعلا این فناوری توانسته طرح گوشی های تاشو قدیمی را احیا کند و طرح تبلت های تاشو را خلق کند.
حال میخواهیم به بررسی چند نمونه از صفحه نمایش ها بپردازیم:
صفحه نمایش TFT
عبارت TFT به لایه نازکی از ترانزیستورها اشاره دارد که در اغلب صفحه نمایش های امروزی مانند لپتاپ ها و مانیتورها استفاده میشود. در این شیوه هر پیکسل توسط یک ترانزیستور مستقل کنترل میشود و عملکرد آن به صورت مستقیم تحت کنترل قرار دارد. وضوح تصویر از مهم ترین ویژگیهای نمایشگرهایی است که از TFT استفاده می کنند و به طور کلی کیفیت آنها نیز در سطح قابل قبولی است ضمن اینکه این شیوه با وجود کیفیت مناسب تصویر در مقایسه با سایر روشها هزینه پایینتری دارد. تنها مشکل این روش، کاهش زاویه دید است زیرا نور در یک کانال باریک عبور میکند و بهترین تصویر نیز در راستای همین کانال مشاهده خواهد شد. البته با کمک فناوریهای جدید ضخامت این لایه کاهش پیدا کرده و محدودیت زاویه دید کمتر شده است. این شیوه در گوشیهایی مانند Galaxy Ace و Galaxy Gio دیده میشود.
صفحه لمس خازنی
Capacitive-touch-screen
که با عبارت Capacitive touch screen نیز شناخته می شود.در نمایشگرهای لمسی که از شیوه خازنی استفاده می کنند نیازی به نیرو برای رساندن دو لایه به یکدیگر نیست و تنها با لمس صفحه می توان دستور مورد نظر را به سیستم انتقال داد. این لمس می تواند توسط یک وسیله رسانا یا نارسانا مانند انگشت انجام شود و کارایی آن نسبتا بهتر از روش مقاومتی است زیرا تشخیص حرکت در آن با دقت بیشتری انجام می شود و علاوه بر این توانایی تشخیص چندین لمس همزمان در آن وجود دارد. نمایشگرهایی که میتوانند اثر دو تا 10 انگشت را به طور همزمان تشخیص دهند اصطلاحا مالتی تاچ نام دارند و تولیدکنندگان با کمک حرکت انگشتان روی صفحه نمایش توانسته اند دستورات جدیدی را برای گوشی تعریف کنند. به عنوان مثال زمانی که دو نقطه روی تصویر لمس می شود با دور شدن این دو نقطه از یکدیگر دستور بزرگنمایی ارسال میشود یا با حرکت چرخشی انگشتان روی صفحه، جهت تصویر تغییر خواهد کرد. علاوه بر این موارد نمایشگرهای لمسی خازنی دستورات را سریع تر تشخیص می دهند، با این حال قیمت آنها در مقایسه با شیوه مقاومتی بالاتر است. مدل هایی مانند Galaxy Fit، Galaxy Mini و Galaxy S II دارای صفحه نمایش خازنی هستند.
صفحه لمس مقاومتی
Resistive-touch-screen
که با عبارت Resistive touch screen نیز شناخته می شود. صفحه نمایش های لمسی یا تاچ اسکرین به دو صورت خازنی یا مقاومتی در میان گوشی ها دیده میشوند و مهم ترین اختلاف آنها در شیوه لمس توسط کاربر است. در روش مقاومتی دو لایه نازک با فاصله بسیار اندکی روی هم قرار دارند، با این حال این دو لایه در تماس با هم نیستند و فقط زمانی که کاربر صفحه را توسط قلم یا ناخن لمس میکند این دو صفحه با یکدیگر تماس خواهند داشت. پس از آن محل لمس به سیستم ارسال می شود تا واکنش مناسب را انجام دهد. این شیوه هزینه اندکی دارد و به همین دلیل در گوشی های متوسط بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد.
صفحه نمایش OLED
OLED-screen
این واژه مخفف واژه یOrganic Light Emitting Diod است.این صفحه نمایش ها ، همان صفحه نمایش های LED هستند با این تفاوت که تکنولوژی بکار رفته در آنها کمی تغییر کرده است. همانطور که می دانید در نمایشگرهایی LED نور پشت یا همان Backlight تأثیر منفی در کیفیت و کنتراست تصویر می گذارد فلذا در این نوع صفحه نمایش ، این ایراد برطرف شده است. شاید جالب باشد بدانید که چگونه این تغییر کوچک و حساس را انجام داده اند. محققان با لایه های نازک و انعطاف پذیری که با پوشش نازکی از مواد آلی پوشانده شده موفق شدند صفحه ای بسازند که پیکسل های آن هنگام عبور جریان الکتریکی روشن می شوند.همین امر باعث شده دستگاههایی که از این نوع صفحه نمایش برخوردارند سبک تر و کم حجم تر باشند زیرا لایه های اضافی که وظیفه ی نوردهی را بر عهده داشتند حذف شده اند.
از دیگر محاسن این صفحه نمایش ها می توان به مصرف کمتر انرژی و عمر بالاتر دستگاه و همچنین کیفیت و کنتراست بالاتر تصویر اشاره کرد که از اهمیت بیشتری برخوردارند.
این تکنیک ساخت پیشرفته ، باعث شد تا صفحه نمایش دیگری که بر همین پایه است معرفی و در وسایل بکار گرفته شود.در واقع یکی از بهینه سازی هایی که می شد روی OLED ها انجام داد تغییر در روش آدرس دهی پیکسل بود. دو روش برای آدرس دهی در مدلهای جدید این نوع صفحه نمایش وجود دارد. Active و Passive
صفحه نمایش AMOLED
صفحه نمایش های جدید AMOLED که مخفف Active Matrix Organic Light Emitting Diode است، زیرمجموعه ای از نمایشگرهای OLED هستند که از 20 سال پیش تاکنون مورد استفاده قرار میگیرند. در OLED یک ماده آلی میان دو الکترود قرار گرفته است که با ایجاد جریان الکتریکی نور ساطع میکند، بنابراین نیازی به نور پسزمینه ندارد و تمام نور لازم توسط همین بخش تولید خواهد شد. به این ترتیب به دلیل عدم نیاز به منبع نوری، میزان کنتراست در تصاویر این نمایشگر افزایش پیدا میکند و علاوه بر آن هر پیکسل فقط زمانی که لازم باشد روشن میشود که این موضوع یکی از دلایل کاهش مصرف باتری در نمایشگرهای AMOLED است. زمانی که از نور پسزمینه استفاده میشود، لایه کریستالی توانایی دفع کامل نور را ندارد و رنگ مشکی به صورت طیفی از خاکستری دیده میشود. این لایه نازک و سبک است و تاثیر زیادی روی حجم یا وزن گوشی نخواهد داشت. دو حرف ابتدای این کلمه به عبارت Active Matrix اشاره دارند و به این معنی است که وضعیت هر پیکسل به طور مستقل و بدون در نظر گرفتن موقعیت سایر پیکسل ها مشخص میشود. در نتیجه زمانی که موقعیت سایر پیکسل ها تغییر میکند برخی از قسمتهای تصویر میتوانند در موقعیت خود باقی بمانند که این شیوه، دلیل شفافیت و روشنایی بهتر تصویر نسبت به نمونههای ساده OLED است. اولین گوشی AMOLED در سال 2010 توسط سامسونگ تولید شد و این شرکت توانست در یک لایه، گیرندههای لمسی را در ترکیب با OLED تولید کند. لایه لمسی در این روش تنها یک هزارم میلیمتر ضخامت دارد. در نسل دوم این فناوری که با نام Super AMOLED Plus منتشر شد پیکسل ها تا 50 درصد زیرمجموعههای بیشتری نسبت به Super AMOLED دارند که این موضوع باعث میشود محدودیت تعداد پیکسل در یک اینچ کاهش پیدا کند و وضوح، رنگ و روشنایی بیشتری در این نمایشگرها دیده شود. در فناوری Super AMOLED Plus سامسونگ توانست از روشی استفاده کند که در آن هر پیکسل دارای 12 زیرمجموعه با مشخصات مستقل است، در حالی که در روش Super AMOLED این تعداد هشت عدد بود. علاوه بر این ضخامت نمایشگر کاهش پیدا کرد و کارایی آن 18 درصد افزایش یافت. گوشی Galaxy S II سامسونگ یکی از نمونههای موفق نمایشگر Super AMOLED Plus است و نسخه قبلی آن یعنی Galaxy S نیز از روش Super AMOLED استفاده میکند.
صفحه نمایش Super AMOLED
ویژگی مهم این مدل از صفحه نمایش کم شدن لایه های تصویر با آمیخته کردن لایه ها در یکدیگر در این صفحه نمایش ها ، لایه هایی که نور خورشید را انعکاس می دادند حذف شده اند. لایه ی حساس به لمس ، و لایه ی نور و تصویر و … در یکدیگر آمیخته شده اند و نه تنها موجب کوچک شدن حجم صفحه نمایش شده بلکه تا حد بسیار بالایی نقیصه ی بازتاب نور خورشید در روزهای آفتابی را هم جبران کرده اند.
تفاوت LED Backlight و Super AMOLED
Super AMOLED ها بیشتر در تلفن های همراه کاربرد دارد که از قیمت بالاتری نسبت به انواع قبلی خود برخوردار است ولی از مصرف بسیار پائین انرژی و شفافیت بسیار بالای آنها هم نباید غافل شد چرا که جزو اصلی ترین مشخصه های این نوع صفحه نمایش های پیشرفته به حساب می آیند